عمومی

جزوه کاربردی جرایم علیه اشخاص

قتل- بخش اول

تبلیغ کانال ها و گروه های حقوقی در پیام رسان ها

روش کار در پرونده‌های قتل براساس نوع قتل و شخصِ قاتل متفاوت است؛ ولی آنچه‌که در همهٔ پرونده‌ها قتل لازم است، حضور بازپرس و نوشتن صورت‌جلسه است که بسیار در کشف موضوع اهمیت دارد.

برای اینکه رأی قصاصی در دیوان مورد تأیید قرار گیرد، روشن شدن سه نکته در پرونده دارای اهمیت است:

۱) احراز وقوع قتل (فوت): این امر با کشف جسد یا بقایای جسد صورت می‌گیرد. اگر جسد یا بقایای آن کشف نشود، نمی‌توان ادعا کرد شخص فوت کرده یا به قتل رسیده است، حتی اگر شخصی اقرار بر قتل شخص مفقودی نماید.

۲) تعیین علت تامه مرگ توسط کارشناس (پزشکی قانونی): علت تامه مرگ باید با کالبدگشایی مشخص گردد؛ زیرا هیچ متخصص پزشکی قانونی نمی‌تواند بدون کالبدگشایی علت تامه مرگ را مشخص کند. اگر علت تامه مرگ در پرونده قتل مفقود باشد، دیوان تأیید نمی‌کند؛ زیرا ممکن است مرگ طبیعی افراد با رفتار کشنده متهم تقارن داشته باشد.

۳) انتساب و ایجاد رابطهٔ علیت بین عمل مباشر یا مباشرین قتل با علت تامه مرگ: تحقیقات، بازجویی و اخذ اقرار از متهم باید به نحوی باشد که رابطهٔ علیت بین عمل مباشر یا مباشرین قتل با علت تامه مرگ محقق گردد. اگر به طور مثال چند نفر در قتل دیگری شرکت داشتند و پزشکی قانونی علت تامه مرگ را بریدگی رگ کاروتید گردن اعلام نمود، تحقیقات، بازجویی و اخذ اقرار از متهم باید به گونه‌ای باشد که عامل ضربه به رگ کاروتید گردن مشخص گردد.

نحوه اطلاع بازپرس از وقوع قتل

الف) اعلام تلفنی توسط ضابطین یا افراد موثق: شماره تلفن بازپرس در اختیار مراجع انتظامی و مرکز پیام و مأمورین مخصوص قرار دارد که از این طریق وقوع قتل به او اطلاع داده می‌شود؛

ب) شخص بازپرس شاهد عینیِ صحنه قتل باشد: چون جرم از جرائم مشهود است و بازپرس نیز بازپرس ویژه قتل است، می‌تواند رأساً وارد موضوع شود و نیازی به ارجاع دادستان نمی‌باشد.

ج) ارجاع پرونده به بازپرس توسط دادستان یا معاونین وی: پرونده‌های ارجاعی چند دسته‌اند:

۱. شکایت شاکیِ خصوصی مبنی بر قتل؛

۲. گزارش مرجع انتظامی. مرجع انتظامی در ساعت اداری متوجه قتل شده یا شخصی اعتراف کرده که در این صورت به دادستان گزارش و دادستان به بازپرس ارجاع می‌دهد؛

۳. پرونده‌هایی که با قرار عدم صلاحیت به شعبه واصل می‌شود؛ مثلاً متهمی در تهران اقرار به قتل فردی در قم نموده که دادستان به بازپرس ارجاع می‌دهد؛

۴. تحقق قتلِ عمد در پرونده‌هایی که در نزد دادیار می‌باشد؛ مانند اینکه پرونده‌ای بابت قتل غیرعمد نظیر بی‌احتیاطی در امر رانندگی منجر به فوت تشکیل شده، اما بعد مشخص شده که متهم با مجنی علیه اختلاف داشته و قتل عمد بوده است، یا اینکه در پروندهٔ ایراد ضرب و جرح که به دادیار ارجاع شده است، مضروب فوت می‌کند که در این صورت دادیار به دادستان اعلام می‌کند که:

با توجه به فوت مضروبِ پرونده کلاسه شماره ۹۹۰۸۰۸۴۵ پرونده از آمار این شعبه کسر و به یکی از بازپرس‌ها ارجاع شود.

د) اقرار به قتل‌های دیگر توسط قاتل در پرونده قتلی که به بازپرس ارجاع شده است که در این صورت باید صورت‌جلسه و گزارش شود و ارجاع مجدد گرفته شود.

هـ) حضور متهم در دادسرا و اقرار به قتل یا اقرار به قتل در زندان که صورت‌جلسه و به دادستان گزارش و با ارجاع جدید شروع به رسیدگی می‌شود.

و) در پرونده‌ای که با موضوع فقدان یا فوت مشکوک تشکیل شده، اما در جریان تحقیقات، بازپرس از وقوع قتل اطلاع می‌یابد. چنین پرونده‌هایی ارجاع مجدد نیاز ندارد؛ چون موضوع فقدان یا فوت مشکوک ارجاع شده است.

حضور بازپرس

حال که بازپرس از وقوع قتل مطلع شد باید در صحنه قتل حضور یابد و صحنه قتل را با زیرکی و هوشیاری بررسی و دلایل را جمع‌آوری کند؛ زیرا اوست که باید پرونده را به نتیجه برساند. طبق ماده ۱۲۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، حضور شخص بازپرس در صحنه قتل الزامی است و در غیر این صورت مرتکب تخلف انتظامی شده است. در هر پروندهٔ قتل چنانچه بازپرس به موقع در صحنه حاضر شود، آن پرونده به نتیجه خواهد رسید. بازپرس باید به قدری ادله و قرائن جمع‌آوری کند که با آن‌ها بتوان قتل را به شخص یا اشخاصی منتسب نمود تا اگر متهم نیز اقرار نکرد، برای قاضی رسیدگی کننده ایجاد علم نماید.

مثال: گزارشی مبنی بر گازگرفتگی و فوت دو نفر واصل می‌شود و بازپرس در صحنه حاضر می‌شود و مشاهده می‌کند که آبگرمکن روشن است؛ ولی منزل منفجر نشده است؛ لذا به این نتیجه می‌رسد که صحنه ساختگی است و تحقیقات را انجام و قاتل را مشخص می‌کند.

حضور بازپرس در ساعات اولیه (ساعات طلایی) بسیار اهمیت دارد.

افرادی که لازم است در صحنه قتل حضور یابند

برای اینکه پروندهٔ قتل به نتیجه برسد، لازم است افراد ذیل در صحنه قتل حضور پیدا کنند:

الف) بازپرس

بازپرس به عنوان مدیر صحنه قتل. تا بازپرس در صحنه حضور پیدا نکند هیچ کس حق هیچ اقدامی ندارد و بازپرس با توجه به زیرکی و هوشیاری خود و دستورات مفید می‌تواند پرونده را به نتیجه برساند. ضرورت حضور بازپرس در صحنه جرم عللی دارد، از جمله:

۱) مسئولیت پرونده از ابتدا تا انتها و صدور قرار نهایی با بازپرس است. مسئولیت سایر افراد حاضر در صحنه، محدود به زمان و مکان خاصی است.

۲) به جهت زیرکی بازپرس، هوشیاری وی و بهرهٔ هوشی بالای وی نسبت به سائر افراد، حضورش خیلی ضرورت دارد.

مثال: در صحنه‌ای خانمی بخاطر ناراحتی که از والدین خود دارد، قرص خواب آوری را داخل شربت یا آبمیوه مخلوط می‌کند تا پدر و مادرش را به قتل برساند. والدین وی نوشیدنی را خورده ولی نمی‌میرند. در نتیجه وی با بالشت اقدام به خفه نمودن آنان می‌نماید و برای صحنه سازی شیر گاز را باز می‌کند و پس از مدتی شیر گاز را می‌بندد، پنجره‌ها را باز کرده و برق را قطع می‌کند. با پلیس تماس گرفته و پس از حضور آن‌ها اظهار می‌دارد که والدین وی در اثر گازگرفتگی دچار خفگی شده و فوت کرده‌اند. مأمورین با بازپرس تماس گرفته و بازپرس نیز می‌گوید اگر اولیاء دم شکایتی ندارند، جسد منتقل شده و جواز دفن صادر شود. مأمورین نیز حضور خود را صورتجلسه کرده و با توجه به رضایت اولیاء دم، جسد را تحویل آرامستان می‌دهند. بعد از چهل روز، وجدان دختر ناراحت شده و برای خواهرش تعریف می‌کند که وی والدینش را به قتل برساند. در نتیجه پرونده قتل تشکیل می‌شود. در چنین پرونده‌ای اگر بازپرس در صحنه حضور پیدا می‌کرد، شواهدی پیدا می‌کرد که پی به وقوع قتل می‌برد، از جمله:

۱- در آشپزخانه دو قناری بودند که زنده بودند و مأمورین اصلاً به این نکته توجه نداشتند.

۲- آبگرمکن کنار آشپزخانه روشن بود. اگر شیر گاز در قسمتی از لوله باز شود، وقتی به کانون آتش می‌رسد، انفجاری رخ می‌دهد که در صورت بسته بودن پنجره‌ها موج انفجار شدیدی ایجاد می‌کند.

۳- اگر بازپرس حضور پیدا می‌کرد، از دختر بازجویی کرده و حتی اگر اقرار هم نمی‌کرد، با یک دستور کالبدشکافی پی به وجود قرص‌های خواب آور در معده مقتولین می‌برد.

۳) قانونگذار سابقا در مواد ۷۸ الی ۹۵ و ۹۵ الی ۱۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری در باب تفتیش و بازرسی و تحقیق محلی و معاینه محل، این اختیارات بازپرس را قابل تفویض دانسته بود، اما قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ در مواد ۱۲۳ تا ۱۶۷ و خصوصاً قتل در مواد ۱۲۶ و ۱۳۰ بازپرس را مکلف به حضور در صحنه قتل کرده و آن افراد زیر نظر بازپرس انجام وظیفه می‌کنند و تا قبل از حضور و مداخله بازپرس حق دخالت در صحنه قتل را ندارند. حالا که این اختیارات تنها به بازپرس داده شده، باید به نحو احسنت از آن‌ها استفاده کند.

لازم است بازپرس در همه زمینه‌ها از جمله پزشکی، اطلاعاتی داشته باشد تا باعث اشراف کامل او به پرونده شود.

ب) پزشکی قانونی (ماده ۱۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری)

ضرورت حضور پزشک در صحنه قتل به جهت انجام اقدامات ذیل است:

۱. اعلام فوت قطعی مصدوم به صورت صریح: که در صورت‌جلسه نوشته می‌شود: حسب اظهارات پزشکی قانونی فوت مصدوم قطعی است

ذیل صورت‌جلسه توسط پزشک قانونی نیز امضاء می‌شود.

۲. اعلامِ نظر دقیق با توجه به مشاهدات صحنه قتل: پزشک قانونی وقتی در صحنه قتل حاضر می‌شود با توجه به مشاهدات ظاهری خود می‌تواند اظهارنظر بسیار دقیقی انجام دهد.

مثال: پزشک قانونی پس از حضور در صحنه قتل و با توجه به وضعیت مقتول و حجم خون موجود در صحنه قتل، اظهارنظر می‌کند که مقتول در همین مکان یا مکان دیگری به قتل رسیده است.

۳. مشاوره در خصوص نوع قتل از جهت عمدی یا غیرعمدی بودن: این اقدام می‌تواند مسیر تحقیقاتِ پرونده را به سمت درستی بکشاند.

۴. اعلام زمان وقوع مرگ: با توجه به پدیده‌های نعشی (مانند سردشدن، کبودی نعشی، جمود نعشی و مراحل دیگر) زمان وقوع مرگ را اعلام می‌نماید که بازپرس تحقیقاتِ خود را در آن مسیر انجام می‌دهد.

به طور مثال، دمای بدن در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد، به ازای هر یک ساعت، یک درجه کاهش پیدا می‌کند و پزشکی قانونی با اندازه‌گیری دمای بدن، می‌تواند زمان وقوع قتل را اعلام کند. همچنین جسد بعد از ۵ الی ۶ ساعت شروع به جمود می‌کند و تا ۲۴ ساعت جمود کامل می‌شود و بعد از ۲۴ ساعت جمود از بین رفته و بدن به حالت اول بر می‌گردد.

۵. بررسی وضعیت مظنونین و آثار احتمالی: بررسی وضعیت مظنونین و آثار احتمالی در پرونده‌های بسیاری به بازپرس در شناسایی قاتل کمک می‌کند:

الف- قتل‌های خانگی: وقتی کسی اقدام به خفه‌کردن دیگری می‌کند، اگر دستانش را به صورت مستقیم به گردن طرف بیندازد، قربانی زور و قدرتی فراتر از زور و قدرت حالت طبیعی خود پیدا می‌کند. در چنین حالتی، دست‌های قربانی آزاد و دست‌های قاتل مشغول است، لذا قربانی با دستان خود بر روی صورت و بازوان یا پهلوی قاتل چنگ زند و در نتیجه آثار خراش روی صورت، بازوان یا پهلوی طرف باقی می‌ماند. اما اگر مقتول خواب باشد، قاتل کاسه زانوان خود را روی بازوان قربانی گذاشته و او را خفه می‌کند، لذا قربانی به زانوها و ران‌های قاتل یا نهایتاً به ساعدهای قاتل چنگ می‌زند و در نتیجه آثار خراش روی ساعد یا ران‌های قاتل باقی می‌ماند.

قتل‌های خانگی معمولاً توسط خود زن و شوهر واقع می‌گردد. البته وقتی مرد کشته می‌شود، معمولاً زن نقش معاونت دارد و خودش هنگام قتل در مکان دیگری حاضر می‌شود تا دیگران حضور وی در خارج از صحنه قتل را تأیید کنند. دلیل این ادعا آن است که انجام قتل داخل منزل خیلی سخت و ریسکش بالاست. کسی این جرأت را به خود می‌دهد که داخل خانه شده و اقدام به قتل نماید که اطلاعات کاملی از خانه و فضای داخل آن داشته باشد؛ در غیر این صورت، هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ دهد که مانع اقدام وی گردد. لذا هیچ کس خانه کسی را جهت قتل انتخاب نمی‌کند. معمولاً زن یا شوهر پس از اقدام به قتل، مقداری وسائل خانه را به هم می‌ریزند تا قتل را به گردن سارق بیندازند، اما نباید این به هم ریختگی‌ها باعث فریب بازپرس شود؛ زیرا هیچ سارقی اقدام به کشتن نمی‌کند، مگر اینکه توسط صاحب خانه متوقف شود و برای فرار اقدام به ضرب یا جرح وی نماید.

وقتی زنی در خانه‌اش به قتل می‌رسد، شوهر را به اتاقی برده و او را برهنه می‌کنند و مشاهده می‌شود که آثار خراشیدگی روی بدن وی وجود دارد. معمولاً در این گونه موارد، مرد زمان دوری را برای وقوع خراشیدگی‌ها اعلام می‌کند، مثلاً می‌گوید به شاخه درخت گرفته است. در اینجا پزشکی قانونی با توجه به مراحل بهبودی خراش، خیلی راحت تشخیص می‌دهد که این زخم‌ها تازه یا قدیمی است.

ب- تحریق‌های عمدی: وقتی کسی را می‌کشند و بعد جسد وی را به آتش می‌کشند یا اینکه شخصی را زنده می‌سوزانند، معمولاً از بنزین که بیشتر از سایر موارد در دسترس است، استفاده می‌کنند. سرعت تبخیر بنزین بالاست و پس از تبخیر، گاز آن در فضا متصاعد می‌شود. به محض اینکه شخص کبریت را می‌کشد، محیط اطراف فضای بدن آتش می‌گیرد و در نتیجه موها، مژه‌ها و ابروهای شخصی که اقدام به سوزاندن نموده نیز در آتش می‌سوزد. برای اینکه کسی شک نکند، شخص موهای خود را قیچی کرده و ریش و سیبیل‌های خود را اصلاح می‌کند. ابروها را نیز ممکن است کوتاه کند، اما آثار سوختگی روی مژه‌ها باقی مانده و باعث زردرنگ شدن آن‌ها می‌گردد، حتی اگر شخص مژه‌ها را نیز بچیند، خیلی مشخص و تابلو خواهد بود. لذا در پرونده‌های تحریق، باید روی موهای مظنونین متمرکز شد؛ چرا که ممکن است تنها دلیل انتساب همین موها باشد.

۶. از جهت اعلام و تشخیص مسمومیت‌ها: هر نوع مسمومیتی که از استنشاق گازهایی مانند مونوکسید کربن و دی اکسید کربن یا ناشی از مصرف قرص‌های کشنده مانند سیانور باشد، رنگ کبودی نعشی خاص به خود را در جسد ایجاد می‌کند که از ظاهرِ آن، نوع مسمومیت مشخص می‌شود. به طور مثال رنگ کبودی نعشی در قتل‌های ناشی از خفگی با گاز مونوکسید کربن، آلبالویی رنگ و در خفگی ناشی از مصرف سیانور، قهوه‌ای رنگ است.

نکته: اگر در محیط‌های بسته، وسائل گازسوزی که با شعله می‌سوزند روشن باشند، بعد از گذشتن چهار الی پنج ساعت که اکسیژن می‌سوزد، رنگ گاز از آبی به قرمز متمایل می‌شود که نشانه کمبود اکسیژن در محیط است. چنانچه افراد حاضر متوجه این پدیده نشوند، دچار خفگی و فوت می‌شوند. خصوصاً اگر محیط بسته حمام بوده و دوش حمام باز باشد که آب جاری از دوش، اکسیژن محیط را نیز با خود درون چاه برده و خفگی را تسریع می‌کند.

ج) مأمورین اداره تشخیص هویت ( مواد ۱۳۰ و ۱۳۱ قانون آیین دادرسی کیفری)

مأمورین اداره تشخیص هویت، زیرمجموعهٔ معاونت کشف جرائم پلیس آگاهی هستند.. اقدامات مأمورین اداره تشخیص هویت عبارتند از:

۱. عکس‌برداری از صحنه قتل.

به دستور بازپرس در صحنهٔ قتل از جاهایی که لازم باشد از جهت ثبت صحنهٔ جرم عکس‌برداری می‌کنند.

سه نوع عکس در صحنه قتل تهیه می‌شود:

اول) Long shut (نمای کلی): فضای کلی و موقعیت مکانی صحنه قتل را نشان می‌دهد و مشخص می‌کند که مثلاً صحنه قتل در بیابان است یا مزرعه یا غیره که چند عکس از زوایای مختلف گرفته می‌شود.

دوم) Ful shut: چند عکس از زوایای مختلف از جسد و پیرامون آن گرفته می‌شود.

سوم) Close shut: چند عکس به صورت جزئی از هر کدام از موارد مهم گرفته می‌شود؛ مانند مویی که کف دست مقتول وجود دارد، لکهٔ خونی که روی لباس مقتول یا روی میز افتاده است، دکمه‌ای که روی زمین افتاده است، ورودی گلوله و خروجی گلوله.

بهتر است تمامی عکس‌هایی که از صحنه قتل گرفته می‌شود، در اولین فرصت چاپ شوند و از گذاشن سی دی یا دی وی دی در پرونده خودداری شود؛ چون ممکن است به علت مفقود شدن، خَش گرفتگی و نظائر آن از قابلیت استفاده خارج گردد. علاوه بر اینکه تمامی افرادی که می‌خواهند پرونده را مطالعه کنند، امکانات مشاهده محتویات سی دی را ندارند. خصوصاً اینکه با توجه به امکان درج اطلاعات مربوط به عکس مانند تاریخ، مکان و … پشت عکس، عکس کاملاً گویای مطلب است که مربوط به کدام قسمت از صحنه قتل می‌باشد.

۲. فیلم‌برداری:

مزیت فیلم‌برداری آن است که در فیلم‌برداری چیزی از صحنه قتل از قلم نمی‌افتد و حتی اگر فیلم‌بردار هم به آن مورد توجه نداشته باشد ثبت می‌شود.

ویژگی‌های فیلم‌برداری:

اول) از جهت کامل بودن؛ دوم) بازسازی صحنه قتل؛ سوم) امکان ضبط توضیحات فیلم‌بردار در فیلم‌برداری.

۳. ترسیم کروکی صحنه قتل:

ترسیم کروکی در قتل‌های با تیراندازی بسیار کارساز می‌باشد؛ چرا که زاویه و محل تیراندازی دقیقاً توسط کارشناس مشخص می‌شود.

ویژگی‌های کروکی:

اول) کمک به تعیین زاویه و مکان تیراندازی؛ دوم) اشیاء اضافی در کروکی حذف می‌شود.

۴. نمونه‌برداری از صحنه قتل: از تمامی نمونه‌های صحنه قتل مثل خون، منی، البسه و نظائر آن نمونه‌برداری می‌شود. الزاماً تمامی نمونه‌ها مربوط به مقتول نیست، بلکه ممکن است قاتل نیز مجروح شده و آثاری از وی در صحنه قتل موجود باشد که جمع‌آوری آن‌ها در شناسایی مقتول مؤثر خواهد بود. اگر بازپرس بتواند در صحنه قتل نمونه‌هایی کشف کند که با نمونه‌های به دست آمده از مقتول متفاوت باشد، در شناسایی قاتل بسیار موفق خواهد بود.

۵. برداشتن اثر انگشت: اثر انگشت روی اجسام صیقلی می‌افتد و روی مکان‌های زبر، خشن و یا روی پوست بدن ثبت نمی‌گردد. کلیهٔ آثار انگشتی که روی اجسام صیقلی محل قتل وجود دارد، برداشته می‌شود. اثر انگشت باید کامل باشد، بنابراین سطح جایی که اثر انگشت روی آن ثبت می‌شود، باید به اندازه انگشت باشد.

د) مأمورین دایره جنایی اداره آگاهی

این افراد به جهت اینکه بعداً دستورات بازپرس را انجام می‌دهند باید از ابتدا در صحنه باشند تا خودشان هم از ابتدا در جریان امور قرار داشته باشند.

ه) مأمورین کلانتری یا پاسگاه محل و حتی‌الامکان مأمورین تجسس

اقدامات این افراد عبارتند از:

۱. حفظ صحنه جرم تا زمان حضور بازپرس

۲. ارائه اطلاعات و آمار به بازپرس: مثلاً مأمور کلانتری محل به بازپرس می‌گوید: دیشب، حدود ساعت یازده شب، یک دستگاه خودروی لیفان سفیدرنگ مدتی در نزدیک صحنه قتل توقف نمود یا اینکه زنی کشته شده و مأمورین کلانتری محل می‌گویند: یک ماه قبل، شوهر زن شکایت رابطه نامشروع نسبت به همسر خود در این مرجع طرح نموده است یا اینکه جسد شخصی در قلعه پیدا شده و مأموران می‌گویند: صاحبان این قلعه در کار قاچاق عتیقه و اشیاء قیمتی فعالیت دارند.

و) کارشناسان به حسب ضرورت

این کارشناس ممکن است کارشناس اداره برق، اداره کار، آتش‌نشانی یا … باشد. این کارشناسان لازم است جهت انجام مشاوره و اعلام نظر در صحنه قتل حضور یابند؛ مثلاً کارشناس آتش‌نشانی در صحنه قتل اعلام می‌کند که حریقِ انجام‌شده عمدی می‌باشد که روند تحقیقات را عوض می‌کند. یا کارشناس اداره برق با توجه به شکنندگی سیم برق اعلام می‌کند که آتش‌سوزی به خاطر اتصالی بوده‌است یا اینکه حادثه‌ای در کارخانه اتفاق افتاده و کارشناسان اداره کار اعلام می‌کنند قتل رخ داده عمدی یا غیرعمدی و ناشی از حادثه کار بوده است.

ز) آمبولانس نعش‌کش

پس از انجام اقدامات لازم، به دستور بازپرس جسد به سردخانه منتقل می‌شود. فرستادن نعش‌کش برای انتقال جسد به سردخانه به استناد بند ۱۳ ماده ۵۵ قانون شهرداری، بر عهدهٔ شهرداری است.

ح) هر کس دیگری را که بازپرس به صحنه قتل دعوت نماید ( ماده ۱۲۷ قانون آیین دادرسی کیفری)

مثلاً یکی از اولیاء دم به دستور بازپرس دعوت و از او تحقیق می‌شود.

 

تبلیغ کانال حقوق دان ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا